معنی cap به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(اسم) کلاهی که به طرف جلو پره دارد (مثل کلاه پلیس) – درپوش یا سرپوش چیزهایی مثل خمیر دندان یا خودکار یا بطری و غیره – روکش دندان (مصال سوم) – ترقه تفنگ کودک
cap
فعل
caps; capped; capping
(فعل) محدوده یا محدودیت گذاشتن روی یک پول یا هزینه یا بودجه، سقف تعیین کردن (مثال اول) - be capped بازی کردن برای تیم ملی – روی چیزی را پوشاندن (مثال دوم) - to cap it all off برای اشاره به چیز بدی که بعد از یک سری اتفاقات بد رخ میدهد