عضویت عضویت در سایت

تماس تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با bottle

bottle

اسم

US /ˈbɑːtl̟/

bottles

(اسم) بطری (مثال اول) - the bottle نوشیدنی الکلی (مثال دوم) – بطری شیر کودک (مثال سوم) – دل و جرات (guts)

a milk bottle

یک بطری شیر

Jim let the bottle ruin his life.

جیم اجازه داد که الکل زندگی او را نابود کند.

a baby bottle

یک بطری شیر کودک

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) bring your own bottle الکل خودت را همراه خود بیاور - catch/capture lightning in a bottle به صورت نا باورانه، خیلی شانسی، کار غیر ممکنی را انجام دادن

bottle

فعل

bottles; bottled; bottling

(فعل) چیزی را درون بطری یا مانند آن ریختن (مثال اول) – کنسرو کردن - bottle up مخفی کردن احساس (مثال دوم) - bottle out خیلی ترسیدن (مثال سوم) – bottler (اسم) بطری ساز

bottled water

آبی که درون بطری قرار داده شده است

to bottle up anger.

عصبانیت را مخفی کردن

I was going to wait a bit longer but then I bottled out.

من می خواستم کمی بیشتر منتظر بمانم ولی بعد ترسیدم که این کار را بکنم.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها