برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با budget
ترجمه و جمله با budget
(اسم) بودجه - on a (tight/small/shoestring/limited) budget پول زیادی نداشتن، با پول کم (مثال آخر) - to balance the budget جبران یا جلوگیری از کسری بودجه
Congress voted more funds for the defense budget.
کنگره (به) منابع بیشتری برای بودجه دفاعی رای داد.
cut/reduce/increase/raise a budget
کم کردن/کم کردن/ افزایش دادن/افزایش دادن بودجه
over/under/on budget
بیش از مقدار بودجه/کمتر از مقدار بودجه/طبق بودجه
ما در هزینه کردن خودمان هنوز به سقف بودجه نرسیدیم.
He started her business on a small budget.
او با پول کمی کارش را آغاز کرد.
budget
فعل
budgets; budgeted; budgeting
(فعل) بودجه در نظر گرفتن – پول را به صورت برنامه ریزی شده خرج کردن یا ذخیره کردن – استفاده اقتصادی کردن از وقت خود یا از فرصت خود
Over $40 million has been budgeted for scientific researches.
بیش از 40 میلیون بودجه برای تحقیقات علمی در نظر گرفته شده است.
budget
صفت
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: