koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با witness

witness

اسم

US /ˈwɪtnəs/

witnesses

(اسم) شاهد – اعلام ایمان به مسیحیت کسی به صورت عمومی (مثال آخر)

an eye witness to the robbery

شاهد عینی سرقت

The defense called their first witness.

متهمین اولین شاهد خود را فراخواندند.

They gave witness to her faith.

آن ها ایمان او را تصدیق کردند.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) bear witness/testimony to something نشان دادن درستی یا وجود چیزی - be witness to دیدن رخ دادن چیزی، شاهد چیزی بودن (مثال دوم)

The human genome bears witness to this process, too.

ژنوم انسان نیز این روند را نشان می دهد.

I was a witness to many inappropriate situations when I worked in an office.

وقتی در یک اداره کار می کردم، شاهد موقعیت های نامناسب زیادی بودم.

witness

فعل

witnesses; witnessed; witnessing

(فعل) شاهد بودن، اتفاقی را دیدن – هنگام امضا کردن سندی حضور داشتن (مثال سوم) – اینکه بگویید چیزی شاهد یا نمونه اثبات چیزی است (مثال آخر)

Several residents claim to have witnessed the attack.

چندین نفر از ساکنین ادعا می کنند که آن حمله را دیده اند.

India has witnessed many political changes in recent years.

هند در سال های اخیر شاهد تغییرات سیاسی زیادی بوده است.

Will you witness my signature?

آیا شاهد امضا کردن من می شوید؟

The economy is falling down—witness the increase in unemployment.

افزایش بیکاری شاهدی بر این مدعا است که اقتصاد در حال سقوط است.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) تصدیق کردن ایمان کسی - as witnessed by همانطور که چیزی این را نشان می دهد

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها