koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با tank

tank

اسم

US /ˈtæŋk/

tanks

(اسم) تانکر – تانک (مثال دوم) - in/into the tank به مشکل بر خوردن، خیلی بد شدن شرایط (مثال سوم)

a fuel/water tank

تانکر سوخت/آب

My tanks reached the northern side of the bridge leading to Saigon.

تانک های من به ضلع شمالی پل منتهی به سایگون رسیدند.

The economy is in the tank right now.

اوضاع اقتصادی اکنون به خیلی بد شده است.

tank

فعل

tanks; tanked; tanking

(فعل) به مشکل خوردن مخصوصا اگر آن مشکل هزینه زیادی داشته باشد، ناموفق بودن – عمداً در یک مسابقه باختن - tank up پر کردن باک سوخت یک خودرو

The movie tanked.

این فیلم ناموفق بود.

Make sure you tank up before you go.

قبل از اینکه بروی مطمئن شو که باک را پر کرده ای.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها