برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با bridge
ترجمه و جمله با bridge
(اسم) پل (مثال اول) – چیزی که باعث راحتی یا برقراری ارتباط میشود (مثال دوم) - بخش استخوانی بالای بینی و بین دو چشم که عینک روی آن قرار می گیرد – پل فرماندهی (محل فرماندهی) در یک کشتی – دندان مصنوعی – قسمت کوچک و برآمده در یک آلت موسیقی مانند گیتار یا ویالون که تار ها از روی آن رد میشوند – حرکت پل در تمرین ورزشی به این صورت که کف پا ها روی زمین بوده و کف دست های فرد از پشت روی زمین باشد و کمر و باسن او روی هوا
I don't have time to walk across/over the bridge.
من وقت ندارم تا از روی پل عبور کنم.
They hope to build a bridge between the two cultures.
آن ها امیدوارند تا پلی بین دو تمدن برقرار کنند.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) burn your bridges اصطلاح: پل پشت سر خود را خراب کردن - cross that bridge when you come to it اینکه بگویید که از پیش آمد نمی ترسید و اگر مشکلی پش آمد همان موقع به آن میپردازید و برای حل آن کاری میکنید - water under the bridge کنایه از: اتفاقات گذشته را فراموش کردن – بازی با کارت که در دو تیم دو نفره بازی میشود به طوری که اعضای یک گروه روبروی هم مینشینند
bridge
فعل
bridges; bridged; bridging
(فعل) پل زدن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: