برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با staff + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با staff
(اسم) کارمند یا کارمندان یا پرسنل یک سازمان یا یک کسب و کار
They employ a total of 200 staff.
آن ها در مجموع، 200 کارمند استخدام می کنند.
There are 200 people on staff.
200 نفر در حال کار هستند.
استخدام کردن کارمند
a member of staff (= staff member)
یک کارمند (یک نفر از بین کارمندان)
کارمندان تمام وقت/پاره وقت
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) چوب دستی، عصا (جمع staff در این معنی، staves است) – پنج خط و چهار فاصله بین این خطوط که در آن نت های موسیقی نوشته می شوند - the staff of life نان یا غذای پایه ای زندگی
staff
فعل
staffs; staffed; staffing
(فعل) کارمند جایی بودن یا در جایی کار کردن، تامین کردن نیروی کار برای جایی – staffing (صفت) مربوط به کارمندان، کارمندی
The organization is staffed mainly by volunteers.
این سازمان عمدتا کارمندان داوطلب دارد.
Our restaurants were mostly small family businesses, owned and staffed by Johns.
رستوران ها ما عمدتا، کسب و کارهای خورد هستند که متعلق به خانواده جان هستند و همان ها هم این رستوران ها کار می کنند.
یک اداره تکمیل ظرفیت شده
the 200 workers who staff the hotel
200 کارمندی که در این هتل کار می کنند
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: