برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با stable
ترجمه و جمله با stable
(صفت) در حالت یا شرایط خوب و پایدار (دو مثال اول) – پابرجا، از نظر فیزیکی غیر قابل جابجایی بودن یا به سختی جابجا شدن (مثال سوم) – (در مورد یک فرد) آرام و منطقی (مثال آخر)
She is now in a stable condition in hospital.
او اکنون در شرایط خوب و پایداری در بیمارستان به سر می برد. (شرایط او در بیمارستان، اکنون پایدار است.)
a stable relationship
یک رابطه خوب و پایدار
That ladder didn't seem very stable.
آن نردبان، چندان مستحکم به نظر نمی رسید.
She wasn't looked a very stable person.
او چندان آدم آرام و منطقی به نظر نمی رسید.
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) ساختار شیمیایی یا حالت فیزیکی که به راحتی تغییر نمی کند
stable
اسم
stables
(اسم) استبل یا محل نگهداری اسب – گروهی از اسب های مسابقه که متعلق به یک نفر هستند یا یک مربی دارند – گروهی از افراد مانند بازیگر یا نویسنده و غیره که برای یک نفر یا شرکت کار می کنند یا تحت آموزش یک نفر یا یک شرکت هستند (مثال دوم)
stable
فعل
stables; stabled; stabling
(فعل) یک اسب را به استبل بردن، یک اسب را در استبل نگهداری کردن
They must be stabled and fed.
این اسب ها باید به استبل برده شده و غذا داده شوند.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: