koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با screw

screw

اسم

US /ˈskruː/

screws

(اسم) پیچ (مثال اول) – رابطه جنسی داشتن (حالت توهین آمیز یا تحقیر دارد) - have a screw loose دیوانه بودن (مثال دوم) - put/tighten the screws on someone کسی را به کاری مجبور کردن - tighten the screws برای انجام کاری به کسی فشار بیشتری آوردن

One of the screws is loose.

یکی از پیچ ها شل است.

What's the matter with you? Do you have a screw loose, or what?

چه مرگته؟ دیوانه شدی یا چی؟

screw

فعل

screws; screwed; screwing

(فعل) چیزی را با پیچ محکم کردن (مثال اول) – چیزی را با پیچ دادن محکم کردن یا به چیزی وصل کردن (مثال دوم) – با کسی رابطه جنسی داشتن – مچاله کردن (مثال سوم) – فریب دادن کسی برای پرداخت بیشتر (مثال آخر)

The carpet were screwed to the floor.

آن فرش به کف اتاق پیچ شده بود.

He screwed the cap back on the jar.

او دوباره درپوش شیشه مربا را بست.

I screwed up the letter and threw it into the fire.

او نامه را مچاله کرد و درون آتش انداخت.

We've been screwed.

سر ما کلاه رفت.

(فعل - ادامه بررسی معنی واژه) screw it/you/them! گور بابای اون/تو/آنها! - screw up your courage به خود شجاعت دادن - screw around الف: روابط جنسی متعدد داشتن یا رابطه جنسی با غیر از همسر خود داشتن ب: هدر دادن وقت (مثال اول) - screw something out of someone چیزی را به زور از کسی گرفتن - screw up الف: خراب کاری کردن (مثال دوم) ب: ناراحت کردن (مثال سوم) ج: جمع کردن ماهیچه های صورت (مثال چهارم)

Quit screwing around and get back to work.

هدر دادن وقت را متوقف کن و برگرد سر کار.

Just don't screw up this time.

فقط این دفعه را خراب کاری نکن.

His father's death really screwed him up.

مرگ پدرش واقعاً او را ناراحت کرد.

He screwed up his eyes against the bright light.

او با دیدن آن نور شدید، گوشه پلک هایش را جمع کرد.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها