koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با limit

limit

اسم

US /ˈlɪmət/

limits

(اسم) حد، اندازه، حدود

Her speed was more than the legal limit.

سرعت او بیش از حدِ قانون بود.

Three cups of tea are my limit.

سه استکان چای، حد من است. (سه لیوان بیشتر نمی توانم بخورم)

at the outer limits of the solar system

خارج از محدوده منظومه شمسی (در این معنی معمولا به صورت جمع limits)

They schedule are filled to the limit.

برنامه کاری آن ها کاملا پر است. (to the limit تا حد ممکن)

limit

فعل

limits; limited; limiting

(فعل) محدود کردن، کم کردن

She try to limit the children's use of Instagram.

او سعی می کند تا استفاده بچه ها از اینستاگرام را محدود کند.

The company lack of money limits their options.

کمبود پول، انتخاب های شرکت را محدود کرده است.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها