برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با limit + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با limit
(اسم) حد، اندازه، حدود
Her speed was more than the legal limit.
سرعت او بیش از حدِ قانون بود.
Three cups of tea are my limit.
سه استکان چای، حد من است. (سه لیوان بیشتر نمی توانم بخورم)
at the outer limits of the solar system
خارج از محدوده منظومه شمسی (در این معنی معمولا به صورت جمع limits)
They schedule are filled to the limit.
برنامه کاری آن ها کاملا پر است. (to the limit تا حد ممکن)
limit
فعل
limits; limited; limiting
(فعل) محدود کردن، کم کردن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: