معنی فارسی و جمله با extend + تلفظ صوتی

The meeting extended into the late hours of the night.

جلسه تا ساعات پایانی شب ادامه پیدا کرد.

He extended his hand to greet me.

او دستش را برای احوال پرسی دراز کرد. (برای دست دادن)

I might have extended this essay to include more information.

ممکن است این مقاله را برای افزودن اطلاعات بیشتر طولانی تر کنم.

The proposed law would extend health insurance to all children.

این قانون پیشنهادی بیمه درمانی را به همه کودکان توسعه پیدا می کند.

I'd like to extend my apologies to everyone here.

مایلم تا از تمام افراد حاضر عذرخواهی کنم.

They plan to extend the service to people in rural areas.

آن ها می خواهند این خدمت را به مردم مناطق روستایی برسانند.

an extendable ladder

یک نردبان با قابلیت دراز شدن