برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با dust + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با dust
(اسم) غبار، گرد و خاک - bite the dust مردن یا خراب شدن - leave (someone) in the dust خیلی دور شدن یا جلو افتادن از کسی (مثال دوم) - let the dust settle/wait for the dust to settle اجازه دهید/منتظر بمانید تا غبار ها فرو نشیند، وقتی که اوضاع آرام شود
The floor was covered with dust.
کف خانه با گرد و خاک پوشیده شده بود.
The company has left its competitors in the dust.
این شرکت از رقبای خود خیلی جلو افتاده است.
dust
فعل
dusts; dusted; dusting
(فعل) خاک روبی کردن از روی چیزی – پاشیدن چیزی پودر مانند روی چیزی - dust off چیزی را که برای مدتی بلا استفاده بوده را دوباره بکار گرفتن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: