برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با appointment
ترجمه و جمله با appointment
(اسم) قرار ملاقات، وقت ملاقات، وقت ویزیت (دو مثال اول) – انتصاب یا گماشتن کسی برای کاری (مثال سوم) – کار یا موقعیت شغلی (job - مثال آخر)
I’d like to make/arrange an appointment to see the doctor.
تمایل دارم برای دیدن دکتر یک وقت ویزیت بگیریم.
All visits are by appointment only.
تمام بازدید ها تنها با قرار قبلی میسر است.
his appointment as the new secretary of state
انتصاب وی به عنوان وزیر خارجه جدید
He takes up his appointment in January.
او کارش را از ژانویه آغاز میکند. (take up آغاز کردن)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: