برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با arrange
ترجمه و جمله با arrange
(فعل) ساماندهی کردن، مرتب کردن (دو مثال اول) – برنامه ریزی کردن، ترتیب دادن از قبل (مثال سوم و چهارم) – قطعه از موسیقی را به نحوی تغییر دادن تا با آلتی دیگر یا صدایی دیگر اجرا شود (مثال آخر)
Who arranged these flowers so beautifully?
چه کسی این گل ها را به این زیبایی مرتب کرده است؟
The list is arranged alphabetically.
این لیست بر اساس حروف الفبا مرتب میشود.
Please arrange a meeting with Mark today.
لطفاً یک ملاقات با مارک برای امروز تنظیم کن.
He's arranged for his son to have swimming lessons.
او برای پسرش کلاس شنا برنامه ریزی کرده است.
He arranged traditional folk songs for the piano.
او آهنگ های سنتی محلی را برای نواختن با پیانو تغییر داد.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: