معنی mount به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(فعل) بالای چیزی رفتن یا از چیزی بالا رفتن – افزایش کردن، صعود کردن، بزرگتر شدن (مثال چهارم) – ترتیب دادن، آماده کردن (مثال پنجم)
mount a ladder
از یک نردبان بالا رفتن
mount a platform
بالای سکو رفتن
She mounted her horse and rode away.
او سوار اسبش شد و رفت.
Tension here is mounting.
تنش ها در اینجا روبه افزایش است.
An attack mounted by the terrorists killed six civilians.
حمله ای که توسط این تروریست ها ترتیب داده شد، شش شهروند را کشت.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) نصب کردن چیزی روی چیز دیگر برای حمایت کردن یا دیده شدن یا استفاده کردن