koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با dash

dash

فعل

US /ˈdæʃ/

dashes; dashed; dashing

(فعل) به سرعت حرکت کردن یا جابجا شدن - به شدت به چیزی ضربه زدن (مثال دوم) - dash someone's hopes امید کسی را از بین بردن - dash something off به سرعت و با عجله چیزی را نوشتن (مثال سوم)

We were dashing inside to get out of the rain.

ما به سرعت داخل می آمدیم تا از باران فرار کنیم.

Waves dashed against the cliffs.

امواج با قدرت به صخره ها ضربه میزدند.

She has just enough time to dash off a letter.

او فقط اینقدر زمان دارد که به سرعت نامه ای را سر هم کند.

dash

اسم

dashes

(اسم) حرکت و جابجایی سریع (مثال اول) - یک مسابقه دو با مسافت کم (مثال دوم) - علامت دش یا خط تیره - علامت دش در کد مورس (زبان مورس از یک سری خط تیره و نقطه برای ارسال پیام‌ های رمزگذاری شده استفاده می ‌کند) - a dash مقدار کمی از چیزی (مثال سوم)

I made a dash for the bathroom.

او سریع به حمام رفت.

He ran in the 50-meter dash.

او در یک مسابقه دو 100 متر شرکت کرد.

Add some butter and a dash of salt.

مقداری کره و کمی نمک اضافه کنید.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها