معنی circumstance به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(اسم) یک شرط یا حقیقت یا ویژگی که روی یک موقعیت تاثیر میگذارد (معمولا به صورت جمع: شرایط – دو مثال اول) – چیزهایی که زندگی شما را تغییر میدهند و شما کنترلی روی آن ندارید (مثال سوم) – circumstances مقدار پولی که کسی دارد (مثال آخر) - pomp and circumstance یک مراسم مجلل
They say they will never, under any/no circumstances, be the first to use force.
آن گفتند که تحت هیچ شرایطی اولین نفر استفاده کننده از زور نخواهند بود.
He died in suspicious circumstances.
او در شرایط مشکوکی جان سپرد.
a victim of circumstance
یک قربانی تقدیر
They have been forced to live in reduced circumstances.
آن مجبور شدند با پول کم زندگی کنند.