koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با busy

busy

صفت

US /ˈbɪzi/

busier; busiest

(صفت) مشغول (دو مثال اول) – شلوغ (مثال سوم) - a busy signal بوق اشغال تلفن – پر از محتوا یا جزئیات (مثال چهارم)

Her line is still busy.

خط تلفن او هنوز مشغول است.

We need to finish by 5 o'clock, so we'd better get busy.

نیاز داریم تا ساعت 5 (کار را) تمام کنیم، پس بهتر است مشغول شویم.

a busy street

یک خیابان شلوغ

busy wallpaper

کاغذ دیواری پر از محتوا

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) get busy مشغول به کار شدن، شروع کردن – busily (قید) به شکل فعالی

He was busily engaged painting the kitchen.

او به شکل فعالی مشغول رنگ آمیزی آشپزخانه بود.

busy

فعل

busies; busied; busying

(فعل) busy yourself خود را سرگرم کردن

She busied himself with cleaning the house.

او خود را مشغول تمیز کردن خانه کرد.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها