معنی apart به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسیترجمه و جمله با apart
(قید) (از نظر مکانی) جدا از هم، با فاصله (دو مثال اول) – (از نظر زمانی) جدا از هم، با فاصله (مثال سوم) – با هم نبودن، جدا از هم (مثال آخر)
The cities are thousands of miles apart.
آن شهر ها هزاران مایل از هم فاصله دارند.
How far apart should the speakers be?
بلندگو ها باید در چه فاصله از هم باشند؟
Their birthdays are only five days apart.
تولد آن ها فقط 5 روز از هم فاصله دارد.
He’s never been apart from his mother.
او هیچ وقت از مادرش جدا نبوده است. (جدا زندگی نکرده)
(قید – ادامه بررسی معنی واژه) بخش بخش، به صورت تکه تکه (مثال اول) – جدا از، به غیر از (مثال دوم) - apart from به غیر از (مثال سوم و چهارم)
The old couch is falling apart.
مبل قدیمی تکه تکه دارد از هم میپاشد.
Sara apart, not one of them seems suitable for the job.
به جز سارا، هیچ یک از آن ها به نظر مناسب این کار نیستند.
Apart from the salary, it's not a bad job.
جدا از حقوق، این کار بدی نیست.
Apart from a few scratches, the car was undamaged.
به غیر از چند خراش کوچک، ماشین آسیب ندید.
apart
صفت
(صفت) متفاوت - a breed apart افرادی که منحصر به فرد هستند، کسی یا چیزی که از نرم عادی فراتر است