koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با regular

regular

صفت

US /ˈrɛgjəlɚ/

(صفت) مکرر، مرتب، منظم (بارها و بارها و در یک الگوی مشخصی رخ می دهد با یک مقدار مساوی وقفه در زمان یا مکان – دو مثال اول) – معمولی، نرمال، همیشگی

a regular heartbeat

ضربان قلب منظم

The town holds regular meetings.

این شهر جلسات منظمی را برگزار می کند. (با فاصله زمانی مساوی)

He has returned to his regular duties.

او به وظایف معمولی خود برگشته است.

It's important to follow the regular procedure.

مهم است که روش همیشگی را دنبال کنید.

a regular guy

یک آدم معمولی

a regular customer

یک مشتری همیشگی

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) اندازه استاندارد یا میانگین – (در خصوص نیروهای نظامی) حرفه ای یا کادری و همیشگی (نه نیروهایی که هنگام جنگ به صورت داوطلبانه یا اجباری به خدمت گرفته می شوند – مثال دوم) – (در گرامر) دارای قائده معمولی (مثال آخر)

a regular house

یک خانه با اندازه معمولی

regular soldiers

سربازان حرفه ای

The past participle of regular verbs ends in –ed.

صفت فاعلی افعال معمولی به ed ختم می شود.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) مساوی در همه اضلاع یا طرف ها

a regular hexagon

یک شش ضلعی متساوی الاضلاع (hexagon -- / ˈheksəɡɑːn /)

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها