koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با minor

minor

صفت

US /ˈmaɪnɚ/

(صفت) جزئی، کم اهمیت – گام مینور در موسیقی (مثال آخر)

She suffered minor injuries in the accident.

او محمل صدمات جزئی در آن حادثه شد.

His role in the project was minor.

نقش او در این پروژه جزئی بود.

The delay will be minor.

تاخیر، جزئی خواهد بود.

a minor key

یک کلید مینور

minor

اسم

minors

(اسم) آدمی که به سن قانونی نرسیده است (مثال اول) – رشته یا گرایش فرعی در دانشگاه

It is an offence to serve alcohol to minors.

دادن الکل به افراد نابالغ جرم است.

I’m taking history as my minor.

من دارم واحد تاریخ را به عنوان یک فعالیت فرعی می گذارنم.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها