(اسم) زیبایی (دو مثال اول) – یک زن زیبا (مثال سوم) – نمونه خیلی خوبی از چیزی (مثال چهارم)
natural beauty
زیبایی طبیعی
the beauty of poetry
زیبایی شعر
She is no beauty.
او اصلا زیبا نیست.
You should have seen the boat – a real beauty.
تو باید آن قایق را دیده باشی. یک قایق واقعاً زیبا.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) beauty is in the eye of the beholder اینکه بگویید که افراد مختلف دیدگاه های متفاوتی در خصوص اینکه چه چیزی زیبا است دارند - beauty is only skin-deep اینکه بگویید ظاهر کسی مشخصه خوب بودن او نیست