koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با tidy

tidy

صفت

US /ˈtaɪdi/

tidier; tidiest

(صفت) مرتب، منظم – گران، هنگفت (مثال آخر)

a tidy kitchen

یک آشپزخانه مرتب

a tidy person

یک آدم مرتب

His business deals make him a tidy sum.

معاملات تجاری او مبلغ هنگفتی نصیب او می کند.

tidy

فعل

tidies; tidied; tidying

(فعل) مرتب کردن - tidy up after somebody خرابکاری کسی را مرتب کردن (مثال سوم)

She tidied her room.

او اتاقش را مرتب کرد.

Please tidy this room up.

لطفاً این اتاق را مرتب کن. (معمولا با up می آید)

I’m tired of tidying up after you boys.

من دارم سعی می کنم خرابکاری شما پسرها رو مرتب کنم.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها