برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با quarter + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با quarter
(اسم) یک چهارم – یک چهارم از یک سال (مثال سوم) – سکه ای در آمریکا یا کانادا معادل 25 سنت – اقامتگاه، محل سکونت، فرد، ساکن (دو مثال آخر)
Cut the apple into quarters.
این سیب را به چهار قسمت تقسیم کن.
It’s a quarter to two.
ساعت یک ربع به دو است.
The company's profits rose in the second quarter.
سود شرکت در سه ماهه دوم افزایش پیدا کرد.
The news was greeted with dismay in some quarters.
این خبر در بعضی از محله ها با دلخوری روبرو شد. (quarter به معنی محل سکونت اگر به صورت جمع بکار رود به معنی محله یا مجموعه ای از سکنه اطلاق می شود)
Offers of financial help came from several quarters.
پیشنهاد کمک مالی از طرف افراد زیادی رسید.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) هر چارک ماه (هر یک از دو باری که ماه در هر بار چرخش به دور زمین، به صورت یک چهارم قابل مشاهده است)
a quarter moon
یک چارک ماه
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: