برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با mood + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با mood
(اسم) حس و حال (دو مثال اول) – جوّ حاکم بر گروهی از افراد - in the mood حال و حس کاری را داشتن (مثال چهارم) - when the mood takes you هر وقت حال می کرد
to be in a festive mood
در حس و حال شاد بودن
Watching the news has put me in a bad mood.
دیدن اخبار حال مرا بد می کند.
But the mood of the country has changed.
ولی جو حاکم بر کشور تغییر کرده است.
I'm just not in the mood for a party tonight.
من امشب اصلا حس و حال میهمانی را ندارم.
He used to visit them when the mood took him.
او قبلا هر وقت حال می کرد به دیدن آن ها می رفت.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: