koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با fasten

fasten

فعل

US /ˈfæsn̩/

fastens; fastened; fastening

(فعل) وصل شدن، وصل کردن، چسبیدن، چسباندن – بستن

He fastened the dog's leash to a post and went into the store.

او قلّاده سگ را به یک صندوق پست بست و وارد فروشگاه شد.

This dress fastens in the back.

این پیراهن از پشت بسته می شود.

Fasten your seat belt.

کمربند ایمنی خود را ببندید.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) fasten on چشم یا توجه یا امید یا تقصیر و غیره را به چیزی معطوف کردن یا دوختن (مثال اول) - fasten onto (something) گفتن و محکم نگه داشتن چیزی

She fastened on the television screen.

او به صفحه تلویزیون چشم دوخته بود.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها