برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با conduct
ترجمه و جمله با conduct
(فعل) اجرا کردن یا انجام دادن یا مدیریت کردن – به همراه رفتن و راهنمایی کردن یک فرد برای رفتن به یک مکان – رهبری کردن یک موسیقی
There are concerns about the way in which the firm conducts its activities.
نگرانی هایی درباره روشی که شرکت فعالیت های خود را انجام می دهد (مدیریت می کند) وجود دارد.
The usher conducted us to our seats.
راهنما، ما را تا صندلی هایمان همراهی کرد.
The orchestra was conducted by Thomas.
ارکستر توسط توماس رهبری شد.
(فعل – ادامه بررسی واژه) مراقب رفتار خود بودن (معمولا در این معنی با واژه ای که پسوند self دارد همراه می شود) – هدایت کردن جریان الکتریسیته یا گرما
(اسم) رفتار
His conduct at the meeting was inappropriate.
رفتار او در آن ملاقات نامناسب بود.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: