koobdar.ir

مجله اینترنتی کوبدار

صفحه اصلی
عناوین
sdds
جستجو در سایت
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله اینترنتی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir
مجموعه ها و بسته های آموزشی ارائه شده در وب سایت کوبدار

معنی conduct به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار

مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:

1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی

conduct

فعل

US /kənˈdʌkt/

conducts; conducted; conducting

(فعل) اجرا کردن یا انجام دادن یا مدیریت کردن – به همراه رفتن و راهنمایی کردن یک فرد برای رفتن به یک مکان – رهبری کردن یک موسیقی

There are concerns about the way in which the firm conducts its activities.

نگرانی هایی درباره روشی که شرکت فعالیت های خود را انجام می دهد (مدیریت می کند) وجود دارد.

The usher conducted us to our seats.

راهنما، ما را تا صندلی هایمان همراهی کرد.

The orchestra was conducted by Thomas.

ارکستر توسط توماس رهبری شد.

(فعل – ادامه بررسی واژه) مراقب رفتار خود بودن (معمولا در این معنی با واژه ای که پسوند self دارد همراه می شود) – هدایت کردن جریان الکتریسیته یا گرما

He conducted himself far better than expected.

او خیلی بیشتر از آنچه که انتظار می رفت مراقب رفتار خود بود.

Copper conducts electricity well.

مس، برق را به خوبی هدایت می کند.

conduct

اسم

US /ˈkɑːnˌdʌkt/

(اسم) رفتار

His conduct at the meeting was inappropriate.

رفتار او در آن ملاقات نامناسب بود.