عضویت عضویت در سایت

تماس تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با boot

boot

اسم

US /ˈbuːt/

boots

(اسم) بوت (مثال اول) – the boot اخراج شدن از کار به صورت ناگهانی (مثال دوم) - یک ضربه محکم با پا (مثال سوم) – قسمت بار یک ماشین (trunk) - Denver boot قفل چرخ خودرو - lick someone's boots پاچه خواری کردن - to boot همچنین - put the boot in الف: شرایطی را بدتر کردن ب: لگد زدن به کسی که روی زمین افتاده است

cowboy boots

بوت های گاوچرانی

I heard they gave him the boot.

من شنیدم که آن ها او را اخراج کرده اند.

She gave the ball a good boot.

او یک ضربه محکم به توپ زد.

boot

فعل

boots; booted; booting

(فعل) محکم به چیزی لگد زدن (مثال اول) – کسی را مجبور به ترک جایی کردن (مثال دوم) – روشن کردن کامپیوتر یا یک وسیله کامپیوتری (مثال سوم) – قفل چرخ زدن

She booted him in the head.

او محکم به کله آن مرد لگد زد.

His wife booted him out.

همسرش او را بیرون انداخت.

The computer takes a long time to boot up.

این کامپیوتر مدتی طول میکشد تا روشن شود.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها