koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با thread

thread

اسم

US /ˈθrɛd/

threads

(اسم) نخ (دو مثال اول) – خط دراز و باریکی از چیزی مثل نور یا دود (مثال سوم) – ارتباط یا خط داستانی یک کتاب یا فیلم، ایده یا احساس یا چیزی که اجراء مختلفی چیزی را به هم مرتبط می کند (دو مثال آخر)

I’m looking for a needle and thread.

من دنبال سوزن و نخ هستم.

loose threads

نخ های نخ کش شده

a slender thread of smoke

خط باریکی از دود

a thread of spirituality in her work

رشته ای از معنویت در کار او

I found it hard to follow the thread of the conversation.

دنبال کردن دنباله این گفتگو سخت بود. (مباحث پخش و پلا بود)

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) رشته ای از پیام ها در کامپیوتر (مثال اول) – threads لباس – (مربوط به یک پیچ) خط برجسته دنباله داری که یک پیچ را میسازد - hang by a thread در وضعیت بسیار حساس و خطرناک - pick up the threads دوباره شروع کردن

How to publish a Tweet thread?

چطور یک رشته توئیت منتشر کنیم؟

thread

فعل

threads; threaded; threading

(فعل) نخ کردن (دو مثال اول) – عبور دادن چیزی مانند سیم یا طناب و غیره از داخل یک سوراخ و ... (مثال سوم) – حرکت کردن در یک باریکه (مثال آخر)

thread a needle

نخ کردن سوزن

thread beads

نخ کردن مهره ها

thread a pipe with wire

سیم را از یک لوله عبور دادن

I watched him thread his way through the crowd, toward the elevator.

من دیدم که او در میان آن جمعیت به سمت آسانسور حرکت کرد.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها