برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با injection + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با injection
(اسم) عمل تزریق دارو و غیره درون بدن (دو مثال اول) – مایعی را درون چیزی تزریق کردن (مثال سوم) – تزریق پول به چیزی (مثال آخر)
an injection of insulin
تزریق انسولین
The children hate having injections.
بچه ها از آمپول زدن متنفرند.
یک سیستم تزریق سوخت (انژکتور - سیستمی که سوخت را مستقیما به درون سیلندر موتور میفرستد)
An injection of cash is needed to fund some of these projects.
برای تامین مالی برخی از این پروژه ها نیاز به تزریق نقدینگی است.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: