معنی فارسی و جمله با adjust + تلفظ صوتی

You can adjust the volume with this button.

شما می توانید به کمک این دکمه، میزان صدا را تنظیم کنید.

The chair was too high so I adjusted it to suit me.

صندلی خیلی بلند بود، بنابراین آن را (ارتفاع آن را) تنظیم کردم تا اندازه من شود.

His eyes slowly adjusted to the dark.

چشمانش به تدریج به تاریکی عادت کرد. (مردمک چشمان او گشاد شده تا در تاریکی بهتر ببیند)

Payouts from the fund, when adjusted for inflation, are 40% less today than they were 20 years ago.

وقتی تورم را در نظر بگیریم، امروز پرداخت های صندوق نسبت به 20 سال پیش 40 درصد کمتر شده است.