koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با railroad

railroad

اسم

US /ˈreɪlˌroʊd/

railroads

(اسم – در بریتیش بیشتر از واژه railway استفاده می شود) سیستم حمل و نقل ریلی، خطوط ریلی، راه آهن

The supplies were sent on the railroad.

تدارکات از طریق راه آهن ارسال شد.

a railroad station

ایستگاه راه آهن

They lived close to the railroad line.

آن ها نزدیک خط راه آهن زندگی می کردند.

railroad

فعل

railroads; railroaded; railroading

(فعل) قانون یا طرحی را به صورت شتاب زده و بدون بحث جدی تصویب کردن (مثال اول) – کسی را به نا حق به چیزی محکوم کردن – کسی را مجبور به کاری کردن (مثال دوم) – railroader کسی که در راه آهن کار میکند

a bill that was railroaded into law

لایحه ای که شتابزده تبدیل به قانون شد

The workers were railroaded into signing the agreement.

کارگران مجبور شدند تا آن توافق نامه را امضا کنند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها