برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با govern + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با govern
(فعل) حکومت کردن، حکمرانی کردن، اداره کردن یک شهر یا استان یا گروه تجاری (مثال اول) – کنترل کردن یا تخت تاثیر قرار دادن
The newly elected president will govern the country for four years.
رئیس جمهوری که جدیداً انتخاب شده است برای چهار سال کشور را اداره خواهد کرد.
Prices are governed by market demand.
قیمت ها توسط تقاضا کنترل می شوند.
The council governs fishing in the region.
شهرداری ماهیگیری در این ناحیه را کنترل می کند.
He allows himself to be governed by his emotions.
او به خودش اجازه می دهد تا توسط احساساتش کنترل شود.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: