معنی connection به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(اسم) ارتباط – انتقال از یک اتوبوس یا قطار یا هواپیما به دیگری
They're sisters? I knew their surname was the same, but I never made the connection.
آن ها خواهرند؟ من می دانستم نام فامیلی آن ها یکی است ولی هیچ وقت ارتباطی ایجاد نکردم.
We were delayed and missed our connection.
ما تاخیر داشتیم و اتوبوس (یا قطار یا هواپیما) بعدی را از دست دادیم.
I'm having problems with my internet connection.
من مشکلاتی با ارتباط اینترنت خودم دارم.