عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

لغات 25 تا 36: 504 واژه ضروری زبان انگلیسی | تلفظ لغات + معنی و مثال

درس سوم

با ورود به درس سوم، مجموعه **504 کلمه ضروری انگلیسی** شما را با کلماتی آشنا می‌کند که کاربرد آن‌ها در حوزه‌های علمی، حرفه‌ای و زندگی روزمره بسیار گسترده است. این درس با طراحی منظم و ارائه مثال‌های مرتبط، به شما کمک می‌کند تا کلمات را به‌صورت مؤثر در ذهن خود تثبیت کنید.

تلفظ‌های صوتی این درس، ابزار بسیار مفیدی برای تقویت مهارت شنیداری شماست. پیشنهاد می‌کنیم هر کلمه را با صدای بلند تکرار کنید و جملات نمونه را چندین بار مرور کنید. به این ترتیب، نه‌تنها واژگان را بهتر یاد می‌گیرید، بلکه اعتمادبه‌نفس بیشتری در استفاده از آن‌ها پیدا خواهید کرد.

در ویدیوی بالا، درس سوم از کتاب 504 واژه ضروری زبان انگلیسی آموزش داده شده است. در این فیلم، تصاویر لغت مربوط به درس سوم به همراه تلفظ صوتی و نوشتاری ارائه شده و معنی و مثال های مربوط به لغت نیز در پایین تصویر آورده شده است. این ویدیو برای افزایش توانایی شما برای به خاطر سپردن لغات 504 تهیه شده است.

oxford 3000 words logo

1 - Typical

/ˈtɪpɪkəl/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه typical با استفاده از عکس و تصاویر

صفت:

1: همیشگی برای یک شخص، شی یا گروه: معمول و متوسط

تلفظ صوتی جملات

The horse ran its typical race, a slow start and a slower finish, and my uncle lost his wager.

آن اسب با سرعت همیشگی خود مسابقه داد، شروعی کند و پایانی کندتر، و عموی من شرط را باخت.

تلفظ صوتی جملات

It was his typical response.

این، جواب همیشگی او بود.

تلفظ صوتی جملات

The sinister character in the movie wore a typical costume, a dark shirt, loud tie, and tight jacket.

شخصیت شرور در آن فیلم یک لباس معمولی به تن داشت، یک پیراهن مشکی، کراوات بلند و ژاکت تنگ.

2: اتفاق افتادن به روش همیشگی

تلفظ صوتی جملات

a typical scenario

یک سناریئوی همیشگی (تکراری)

تلفظ صوتی جملات

It was typical of the latecomer to conceal the real cause of his lateness.

پنهان کردن دلیل واقعی تاخیر، کار همیشگی آن فردی که تاخیر کرد، بود.

مترادف:

usual

oxford 3000 words logo akw

2 - Minimum

/ˈmɪnəməm/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه minimum با استفاده از عکس و تصاویر

اسم:

کوچکترین یا کمترین مقدار ممکن (در این کاربرد معمولا با ترکیباتی از قبیل: keep/reduce something to a minimum یا with the minimum of sth یا minimum of یا absolute/bare minimum می آید – مثال اول و دوم) - at a/the minimum برای اینکه بگوییم اگر هیچ کاری انجام نشده است حداقل این کار انجام شود (مثال سوم)

تلفظ صوتی جملات

Studies show that adults need a minimum of six hours sleep.

مطالعات نشان می دهد که افراد بزرگسال به حداقل شش ساعت خواب نیاز دارند.

تلفظ صوتی جملات

He has reduced his consumption of fat and sugar to an absolute minimum.

وی مصرف چربی و شکر خود را به حداقل ممکن کاهش داده است.

تلفظ صوتی جملات

Candidates must have a degree at a minimum.

کاندیداها باید حداقل یک مدرک تحصیلی داشته باشند.

صفت:

1: آخرین یا پایین ترین احتمال در مقدار یا درجه

تلفظ صوتی جملات

What are the minimum requirements for the job?

حداقل نیازمندی ها برای این کار چیست؟

تلفظ صوتی جملات

The minimum sentence for her crime is 10 years.

حداقل محکومیت برای جرم او 10 سال زندان است.

تلفظ صوتی جملات

Congress has set a minimum wage for all workers.

کنگره یک مقدار حداقلی حقوق را برای همه کارگران در نظر گرفته است.

تلفظ صوتی جملات

The minimum charge for a telephone, even if no calls are made, is about $60 a month.

حداقل هزینه برای یک (خط) تلفن، حتی اگر تماسی گرفته نشود، حدود 60 دلار در یک ماه است.

قید:

1: حداقل

تلفظ صوتی جملات

She will serve 10 years minimum.

او حداقل 10 سال را خدمت خواهد کرد.

3 - Scarce

/ˈskeɚs/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه scarce با استفاده از عکس و تصاویر

صفت:

1: خیلی کم در مقدار یا تعداد: نایاب

تلفظ صوتی جملات

Food was getting scarce during the drought.

غذا داشت در زمان خشکسالی کمیاب میشد.

تلفظ صوتی جملات

Chairs that are older than one hundred years are scarce.

صندلی هایی که بیش از یک قرن قدمت دارند، کمیاب هستند.

تلفظ صوتی جملات

Because there is little moisture in the desert, trees are scarce.

از آنجا که رطوبت در بیابان کم است، درختان کمیاب هستند.

تلفظ صوتی جملات

How scarce are good cooks?

آشپزهای خوب چقدر کمیابند؟

قید (عمدتاً در متون ادبی):

1: تقریباً هیچ

تلفظ صوتی جملات

I could scarce believe what I was hearing.

من تقریباً به آنچه شنیده ام باور ندارم.

make yourself scarce ترک کردن جایی قبل از اینکه توسط کس خاصی دیده شوید

تلفظ صوتی جملات

You'd better make yourself scarce before my parents get home.

تو بهتر است قبل از اینکه والدین من به خانه بیایند، بروی.

oxford 3000 words logo akw

4 - Annual

/ˈænjəwəl/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه annual با استفاده از عکس و تصاویر

صفت:

1: سالی یک بار اتفاق افتادن

تلفظ صوتی جملات

The annual meeting is in July.

ملاقات سالیانه در ماه جولای است.

تلفظ صوتی جملات

The annual convention of musicians takes place in Hollywood.

گردهمایی سالیانه موسیقی در هالیوود برگزار می شود.

2: در طول یک سال

تلفظ صوتی جملات

We had more snow this year than the average annual amount.

ما در این سال نسبت به میانگین هر ساله برف بیشتری داشتیم.

قید (annually):

تلفظ صوتی جملات

We meet annually [=once a year] in July.

ما به صورت سالیانه در جولای ملاقات می کنیم.

اسم:

1: گیاهی که برای فقط یک سال یا یک فصل زنده است.

تلفظ صوتی جملات

We planted some annuals in front of the house.

ما تعدادی گیاه سالیانه در مقابل خانه کاشتیم.

تلفظ صوتی جملات

Plants that live only one year are called annuals.

گیاهانی که تنها یک سال عمر دارند را سالیانه می گویند.

2: کتاب یا مجله ای که سالی یک بار منتشر می شود.

تلفظ صوتی جملات

The publishers of the encyclopedia put out a book each year called an annual.

ناشران دایرت المعارف هر ساله کتابی را منتشر می کنند که سالنامه گفته می شود.

oxford 3000 words logo

5 - Persuade

/pɚˈsweɪd/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه persuade با استفاده از عکس و تصاویر

فعل:

(persuades; persuaded; persuading)

1: با درخواست کردن، بحث کردن یا بیان استدلال باعث انجام کاری توسط کسی شدن: ترغیب کردن

تلفظ صوتی جملات

He persuaded his friend to go back to school.

او دوستان خود را به بازگشت به مدرسه ترغیب کرد.

تلفظ صوتی جملات

Can you persuade him to give up his bachelor days and get married?

آیا شما می توانید او را به پایان دوران مجردی و ازدواج کردن ترغیب کنید؟

تلفظ صوتی جملات

No one could persuade the captain to leave the sinking ship.

هیچ کس نمی توانست کاپیتان را به ترک کشتیِ در حال غرق ترغیب کند.

2: باعث این شدن که کسی چیزی را باور کند.

تلفظ صوتی جملات

Beth's shriek persuaded jesse that she was in real danger.

فریاد بث، جسی را قانع کرد که او در خطری جدی قرار دارد.

مترادف:

convince

oxford 3000 words logo

6 - Essential

/ɪˈsɛnʃəl/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه essential با استفاده از عکس و تصاویر

صفت:

1: به شدت مهم و ضروری

تلفظ صوتی جملات

It is essential that we follow the road map.

ضروری است که ما نقشه جاده را دنبال کنیم.

تلفظ صوتی جملات

Food is essential [=necessary] for life.

غذا برای زندگی ضروری است.

تلفظ صوتی جملات

It's essential to arrive on time.

به موقع رسیدن امری لازم است.

تلفظ صوتی جملات

The essential items in the cake are flour, sugar, and shortening.

مواد لازم در این کیک، آرد، شکر و روغن شیرینی پزی است.

تلفظ صوتی جملات

Several layers of thin clothing are essential to keeping warm in frigid climates.

چندین لایه از لباس نازک برای گرم نگه داشتن در هوای بسیار سرد لازم است.

2: خیلی پایه ای

تلفظ صوتی جملات

Free speech is an essential right of citizenship.

آزادی بیان از حقوق پایه شهروندی است.

اسم (جمع: essentials):

1: چیزی که پایه ای و ضروری است.

تلفظ صوتی جملات

the essentials for success

لازمه های موفقیت

مترادف:

necessary

7 - Blend

/ˈblɛnd/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه blend با استفاده از عکس و تصاویر

فعل:

(blends; blended; blending)

1: ترکیب کردن دو یا چند ماده با یکدیگر

تلفظ صوتی جملات

Blend caramel with chocolate.

کرم کارامل را با شکلات ترکیب کن.

تلفظ صوتی جملات

The music blends traditional and modern melodies.

این موسیقی ملودی های مدرن و سنتی را با هم ترکیب کرده است.

تلفظ صوتی جملات

When jose blends the potatoes together, they come out very smooth.

وقتی جوز سیب زمینی ها را با هم مخلوط می کند، خیلی نرم می شوند.

2: با هم وجود داشتن به عنوان یک ترکیب

تلفظ صوتی جملات

Psychology and crime blend (together) in her new novel.

روان شناسی و جنایت در رمان جدید او با هم ترکیب شده است.

تلفظ صوتی جملات

The colors of the rainbow blend into one another.

رنگ های رنگین کمان در هم ترکیب می شوند.

blend in به صورت فعل ترکیبی:

1: شبیه محیط اطراف به نظر رسیدن یا متعلق به گروهی خاص به نظر رسیدن

تلفظ صوتی جملات

She tried to blend in by dressing like the other girls.

او سعی کرد با لباس پوشیدن شبیه بقیه دختر ها خود را جزء آن ها کند. (خودش را با آن ها ترکیب کند.)

blend in 1: مثل محیط اطراف خود شدن 2: متعلق به گروه خاصی به نظر رسیدن، شبیه چیزی به نظر رسیدن (مثال اول) 3: ترکیب کردن (مثال دوم)

تلفظ صوتی جملات

The old house blends in (= into) perfectly with the countryside.

این خانه قدیمی کاملا با بافت پیرامونی شهر خو گرفته است.

تلفظ صوتی جملات

Blend the eggs in with the rest of the ingredients.

تخم مرغ ها را با بقیه مواد هم بزنید.

اسم:

1: چیزی که از ترکیب چیزهای مختلفی ساخته شود.

تلفظ صوتی جملات

a blend of cream and eggs

یک ترکیب از خامه و تخم مرغ

تلفظ صوتی جملات

A careful blend of fine products will result in delicious food.

ترکیب دقیقی از محصولات مناسب منجر به غذای خوشمزه خواهد شد.

oxford 3000 words logo akw

8 - Visible

/ˈvɪzəbəl/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه visible با استفاده از عکس و تصاویر

صفت:

1: قابل رویت

تلفظ صوتی جملات

The ship was barely visible through the dense fog.

کشتی در میان مه غلیظ به سختی قابل رویت بود.

تلفظ صوتی جملات

Before the stars are visible, the sky has to become quite dark.

قبل از اینکه ستاره ها قابل مشاهده شوند، آسمان باید خیلی تاریک شود.

تلفظ صوتی جملات

You need a powerful lens to make some germs visible.

شما به لنزهای قدرتمندی نیاز دارید تا برخی میکروب ها را قابل رویت کنید.

2: واضح و قابل فهم

تلفظ صوتی جملات

There was a visible change in his mood.

تغییرات واضحی در رفتار او وجود داشت.

مترادف:

obvious

oxford 3000 words logo

9 - Expensive

/ɪkˈspɛnsɪv/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه expensive با استفاده از عکس و تصاویر

صفت:

1: گران، گران قیمت

تلفظ صوتی جملات

Because diamonds are scarce they are expensive.

چون الماس ها کمیابند، گرانند.

تلفظ صوتی جملات

He has expensive tastes. [=he likes expensive things]

او چیزهای گران قیمت را دوست دارد.

تلفظ صوتی جملات

Margarine is much less expensive than butter.

مارگرین کمی از کره ارزان تر است.

تلفظ صوتی جملات

Shirley's expensive dress created a great deal of excitement at the party.

لباس گران قیمت شرلی هیجان زیادی را در میهمانی ایجاد کرد.

10 - Talent

/ˈtælənt/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه talent با استفاده از عکس و تصاویر

اسم:

1: توانایی خاصی که به کسی اجازه می دهد کاری را به خوبی انجام دهد: استعداد ذاتی

تلفظ صوتی جملات

I have no musical talent.

من تهی از استعداد موسیقی هستم.

تلفظ صوتی جملات

Medori's talent was noted when she was in first grade.

استعداد مدوری وقتی او در پایه اول بود تشخیص داده شد.

تلفظ صوتی جملات

Feeling that he had the essential talent, Carlos tried out for the school play.

کارلوس با این احساس، که استعداد لازم را دارد، برای آن نمایش مدرسه وارد رقابت شد. (try out یعنی رقابت کردن برای یک موقعیت شغلی یا در ورزش و غیره)

تلفظ صوتی جملات

Hard work can often make up for a lack of talent.

تلاش زیاد معمولاً می تواند نبود استعداد را جبران کند.

a wealth of talent استعداد های خیلی زیاد - a pool of talent تعداد زیادی افراد با استعداد

11 - Devise

/dɪˈvaɪz/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه devise با استفاده از عکس و تصاویر

فعل:

(devises; devised; devising)

1: اختراع کردن یا نقشه کشیدن چیزی که سخت یا پیچیده است.

تلفظ صوتی جملات

They have devised a new method for converting sunlight into electricity.

آنها یک روش جدید برای تبدیل نور خورشید به برق طراحی کرده اند.

تلفظ صوتی جملات

The burglars devised a scheme for entering the bank at night.

سارقین طرحی برای ورود به بانک در شب طراحی کردند.

تلفظ صوتی جملات

I would like to devise a method for keeping my toes from becoming numb while I am ice skating.

من دوست دارم برای وقتی که در حال اسکی روی یخ هستم روشی را ابداع کنم تا انگشتانم را از بی حسی حفظ کنم.

تلفظ صوتی جملات

If we could devise a plan for using the abandoned building, we could save thousands of dollars.

اگر ما بتوانیم طرحی را برای استفاده از ساختمان های متروکه ابداع کنیم، می توانیم هزاران دلار ذخیره کنیم.

12 - Wholesale

/ˈhoʊlˌseɪl/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه wholesale با استفاده از عکس و تصاویر

اسم:

1: عمده فروشی. عمده، گسترده

تلفظ صوتی جملات

Many people were angered by the wholesale slaughter of birds.

بسیاری از مردم از کشتار عمده و وسیع پرندگان عصبانی شدند.

صفت:

1: قیمت عمده فروشی (در تجارت)

تلفظ صوتی جملات

The wholesale price of milk is six cents a quart lower than retail.

قیمت عمده فروشی شیر شش سنت است که یک چهارم کمتر از خرده فروشی است.

تلفظ صوتی جملات

Is that price retail or wholesale?

آیا این قیمت خرده فروشی است یا عمده فروشی؟

تلفظ صوتی جملات

By buying my eggs wholesale I save fifteen dollars a year.

با خریدن تخم مرغ هایم به صورت عمده، در یک سال 15 دلار ذخیره می کنم.

فعل:

(wholesales; wholesaled; wholesaling)

1: به صورت عمده داد و ستد کردن

تلفظ صوتی جملات

The company wholesales clothing to boutiques in the area.

این شرکت به بوتیک های منطقه به صورت عمده لباس می فروشد.

تمرین آنچه آموخته اید

در این بخش آنچه از درس سوم یادگرفته ایم را در غالب چند آزمون به چالش می کشیم.

قبل از ورود به تمرینات حتماً راهنمای مربوط به آن را در این قسمت مطالعه کنید.

برای شروع کلیک کنید

لیست دروس 504 واژه ضروری زبان انگلیسی

صفحه اصلی 504 واژه 1 2

3

4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها