عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

لغات 13 تا 24: 504 واژه ضروری زبان انگلیسی | تلفظ لغات + معنی و مثال

درس دوم

در درس دوم از مجموعه **504 کلمه ضروری انگلیسی**، وارد دنیای جدیدی از لغات پرکاربرد خواهید شد که برای تسلط بر مکالمه و درک مطلب ضروری هستند. این درس با ارائه کلمات به‌صورت درس‌به‌درس و با تکیه بر روش‌های آموزشی اثبات‌شده، شما را یک قدم به روان صحبت کردن به انگلیسی نزدیک‌تر می‌کند.

هر کلمه همراه با ترجمه فارسی، تلفظ صوتی و جملات مثال آورده شده است تا یادگیری آن عمیق‌تر و مؤثرتر باشد. به یاد داشته باشید که تمرین و تکرار مداوم نقش مهمی در موفقیت شما دارد. فایل‌های صوتی و توضیحات این درس به شما کمک می‌کنند تا این مرحله را با اطمینان کامل پشت سر بگذارید.

در ویدیوی بالا، درس دوم از کتاب 504 واژه ضروری زبان انگلیسی آموزش داده شده است. در این فیلم، تصاویر لغت مربوط به درس دوم به همراه تلفظ صوتی و نوشتاری ارائه شده و معنی و مثال های مربوط به لغت نیز در پایین تصویر آورده شده است. این ویدیو برای افزایش توانایی شما برای به خاطر سپردن لغات 504 تهیه شده است.

1 - Corpse

/ˈkoɚps/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه corpse با استفاده از عکس و تصاویر

اسم:

1: یک بدن مرده مخصوصاً بدن انسان، جسد (مترادف: body)

تلفظ صوتی جملات

The corpse was laid to rest in the vacant coffin.

جنازه در آن تابوت خالی دفن شد.

تلفظ صوتی جملات

When given all the data on the corpse, the professor was able to solve the murder.

وقتی تمام اطلاعات مربوط به جسد به دست آمد، آن متخصص توانست (راز) قتل را حل کند.

تلفظ صوتی جملات

An oath of revenge was sworn over the corpse by his relatives.

خویشاوندان او بر روی جنازه سوگند یاد کردند که انتقام بگیرند.

2 - Conceal

/kənˈsiːl/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه conceal با استفاده از عکس و تصاویر

فعل:

(conceals; concealed; concealing)

1: مخفی کردن (چیزی یا کسی) از دید

تلفظ صوتی جملات

The money was so cleverly concealed that we were forced to abandon our search for it.

پول بسیار ماهرانه مخفی شده بود طوری که ما مجبور شدیم جستجو برای آن را رها کنیم.

تلفظ صوتی جملات

Count Dracula concealed the corpse in his castle.

کُنت دراکولا جسد را در قصرش مخفی کرد.

2: مخفی نگهداشتن چیزی به صورت راز

تلفظ صوتی جملات

She could barely conceal her anger.

او به سختی توانست خشم خود را مخفی کند.

تلفظ صوتی جملات

Tris could not conceal his love for Gloria.

تریس نمی توانست عشقش به گلوریا را مخفی کند.

concealed (صفت) پنهان شده

تلفظ صوتی جملات

a concealed weapon

یک تفنگ پنهان شده

مترادف:

hide

3 - Dismal

/ˈdɪzməl/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه dismal با استفاده از عکس و تصاویر

صفت:

1: نشان یا دلیل ناراحتی یا احساس بد: ناراحت کننده، گرفته

تلفظ صوتی جملات

I am unaccustomed to this dismal climate.

من به این هوای گرفته عادت ندارم. (این هوای گرفته برای من نامانوس است.)

تلفظ صوتی جملات

a dark, dismal room

یک اتاق تاریک و گرفته

تلفظ صوتی جملات

When the weather is so dismal, I sometimes stay in bed all day.

بعضی اوقات وقتی که هوا خیلی گرفته است تمام روز در تخت خواب می مانم.

2: خیلی بد یا ضعیف (ناامید کننده)

تلفظ صوتی جملات

a dismal performance

یک اجرای خیلی بد

تلفظ صوتی جملات

The team's record is dismal.

رکورد این تیم ناامید کننده است.

تلفظ صوتی جملات

As the dismal reports of the election came in, the senator's friends tactfully made no mention of them.

وقتی نتایج ناراحت کننده انتخابات آمد، دوستان سناتور با درایت هیچ اشاره ای به آن نکردند.

مترادف:

depressing

4 - Frigid

/ˈfrɪʤəd/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه frigid با استفاده از عکس و تصاویر

صفت:

1: بسیار سرد (یخ زده مترادف: icy)

تلفظ صوتی جملات

Inside the butcher's freezer the temperature was frigid.

داخل یخچال قصاب، دما بسیار پایین بود (یخ زده بود).

تلفظ صوتی جملات

It was a great hardship for the men to live through the frigid winter at Valley Forge.

دشواری بزرگی برای آن مردمان بود که در میان زمستان یخ زدهِ درهِ فورگ زندگی کنند.

2: خالی از گرمای عاطفی : غیر صمیمی (مترادف: cold, icy, frosty)

تلفظ صوتی جملات

She was born into an emotionally frigid family.

او در خانواده ای خالی از عاطفه و صمیمیت به دنیا آمد.

تلفظ صوتی جملات

The jealous bachelor was treated in a frigid manner by his girlfriend.

دوست دختر آن مردِ مجردِ حسود به سردی با او رفتار کرد.

3: در مورد زنان: عدم رغبت به رابطه جنسی

frigidity (اسم) سرد مزاجی، سردی هوا

5 - Inhabit

/ɪnˈhæbət/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه inhabit با استفاده از عکس و تصاویر

فعل:

(inhabits; inhabited; inhabiting)

1: اقامت داشتن، زندگی کردن

تلفظ صوتی جملات

Eskimos inhabit the frigid part of Alaska.

اسکیموها در بخش یخ زده آلاسکا اقامت دارند.

تلفظ صوتی جملات

Because Sidney qualified, he was allowed to inhabit the vacant apartment.

چون سیدنی شرایطش را داشت، اجازه داشت در آن آپارتمان خالی سکونت کند.

تلفظ صوتی جملات

Many crimes are committed each year against those who inhabit the slum area of our city.

جنایات زیادی هرساله علیه آن هایی که در منطقه مخروبه شهرِ ما زندگی می کنند به وقوع می پیوندد.

2: حاضر بودن در چیزی

تلفظ صوتی جملات

There is a romantic quality that inhabits all her paintings.

یک نوع ویژگی رمانتیک در تمام نقاشی های او حاضر است (قرار دارد).

6 - Numb

/ˈnʌm/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه numb با استفاده از عکس و تصاویر

صفت:

1: بی حسی در بخشی از بدن به دلیل سرما، زخم و ...

تلفظ صوتی جملات

My fingers quickly became numb in the frigid room.

انگشتان من در آن اتاق یخ زده به سرعت بی حس شد.

تلفظ صوتی جملات

When the nurse stuck a pin in my numb leg, I felt nothing.

وقتی پرستار سنجاقی را در پای بی حس من فرو کرد، هیچ احساسی نداشتم.

2: عدم توانایی فکر کردن، احساس کردن یا واکنش نشان دادن طبیعی به دلیل چیزی که شما را شوکه یا ناراحت کرده است.

تلفظ صوتی جملات

Her son had died and she just felt numb.

پسرش مرده بود و او تنها احساس بی حسی می کرد.

تلفظ صوتی جملات

A numb feeling came over Mr. Massey as he read the telegram.

وقتی آقای میسی تلگرام را خواند، احساس یخ زدگی به سراغش آمد.

فعل:

(numbs; numbed; numbing)

1: موجب بی حس شدن

تلفظ صوتی جملات

The injection will numb the area to be operated on.

این تزریق باعث خواهد شد آن بخش مورد جراحی بی حس شود.

2: باعث عدم واکنش شدن (به صورت طبیعی)

تلفظ صوتی جملات

She was numbed by the news of her son's death.

او با خبر مرگ پسرش بی حس شد. (توانایی واکنش نشان دادن را نداشت، خشکش زده بود)

7 - Peril

/ˈperəl/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه peril با استفاده از عکس و تصاویر

اسم:

1: احتمال اینکه شما آسیب خواهید دید یا کشته خواهید شد یا اتفاق بدی برای شما رخ خواهد داد: خطر

تلفظ صوتی جملات

There is great peril in trying to climb the mountain.

خطر بزرگی در تلاش برای بالا رفتن از این کوه وجود دارد.

تلفظ صوتی جملات

A lack of trained nurses is putting patient’s lives in peril.

نبود پرستار آموزش دیده زندگی بیماران را در خطر انداخته است.

تلفظ صوتی جملات

The hunter was abandoned by the natives when he described the peril that lay ahead of them.

وقتی شکارچی به بومیان فهماند که چه خطری پیش روی آن هاست، او را ترک کردند.

تلفظ صوتی جملات

Our library is filled with stories of perilous adventures.

کتابخانه ما مملو از داستان های ماجراجویی های خطرناک است.

at your (own) peril اینکه بگویید کاری که کسی قصد انجام آن را دارد خطرناک است و می تواند ایجاد مشکل کند

تلفظ صوتی جملات

People who go climbing in winter do so at their own peril.

افرادی که در زمستان کوهنوردی میکنند کار خطرناکی انجام میدهند. (این کار ممکن است برای آن ها خطرناک باشد)

مترادف:

danger

8 - Recline

/rɪˈklaɪn/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه recline با استفاده از عکس و تصاویر

فعل:

(reclines; reclined; reclining)

1: دراز کشیدن به شیوه آرامش بخش: لَم دادن

تلفظ صوتی جملات

Richard likes to recline in front of the television set.

ریچارد دوست دارد مقابل تلویزیون لم دهد.

تلفظ صوتی جملات

The theater has reclining seats.

سالن تئاتر دارای صندلی راحتی است.

تلفظ صوتی جملات

After reclining on her right arm for an hour, Maxine found that it had become numb.

بعد از اینکه مکسین روی دست راست خود به مدت یک ساعت دراز کشید، آن را بی حس یافت.

تلفظ صوتی جملات

My dog's greatest pleasure is to recline by the warm fireplace.

بزرگترین خوشی سگ من این است که کنار آن شومینه گرم دراز بکشد.

9 - Shriek

/ˈʃriːk/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه shriek با استفاده از عکس و تصاویر

فعل:

(shrieks; shrieked; shrieking)

1: فریاد زدن، شیون کردن

تلفظ صوتی جملات

She shrieked when she saw a mouse.

او وقتی یک موش دید فریاد کشید.

تلفظ صوتی جملات

The maid shrieked when she discovered the corpse.

وقتی ندیمه جسد را یافت، فریاد کشید.

تلفظ صوتی جملات

Facing the peril of the waterfall, the boatman let out a terrible shriek.

روبرو شدن با خطرِ آبشار باعث شد قایقران فریاد وحشتناکی را سر دهد.

2: گفتن چیزی با صدای بلند (مترادف: scream)

تلفظ صوتی جملات

“Mommy!” she shrieked.

او فریاد زد: مادر!

اسم:

1: صدای بلند، فریاد

تلفظ صوتی جملات

With a loud shriek, Ronald fled from the room.

با فریادی بلند، رونالد از اتاق گریخت.

مترادف:

scream

10 - Sinister

/ˈsɪnəstɚ/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه sinister با استفاده از عکس و تصاویر

صفت:

1: داشتن ظاهری شیطانی: شرور، شیطانی

تلفظ صوتی جملات

When the bank guard spied the sinister-looking customer, he drew his gun.

وقتی نگهبان بانک مشتری شرور را زیر نظر گرفت، او تفنگ خود را بیرون آورد.

تلفظ صوتی جملات

sinister black clouds

ابرهای سیاه شیطانی

تلفظ صوتی جملات

The sinister plot to cheat the widow was uncovered by the police.

نقشهِ فرد شرور برای گول زدن آن بیوه زن، توسط پلیس برملا شد.

تلفظ صوتی جملات

I was frightened by the sinister shadow at the bottom of the stairs.

من به وسیله سایه ای شیطانی در انتهای راه پله ها ترسانده شدم.

مترادف:

evil, frightening

11 - Tempt

/ˈtɛmpt/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه tempt با استفاده از عکس و تصاویر

فعل:

(tempts; tempted; tempting)

1: وسوسه کردن، اغوا کردن: باعث این شدن که کسی کاری را نجام دهد یا قصد انجام کاری را داشته باشد. حتی اگر آن کار اشتباه، بد یا نسنجیده باشد.

تلفظ صوتی جملات

The sight of beautiful Louise tempted the bachelor to change his mind about marriage.

نگاهی به لوئیس خوشکل، آن مرد مجرد را وسوسه کرد تا نظرش را درباره ازدواج تغییر دهد.

تلفظ صوتی جملات

The smell of the pie tempted me into having a piece.

بوی کیک مرا وسوسه کرد تا تکه ای از آن را داشته باشم(بخورم).

تلفظ صوتی جملات

The saleswoman tried to tempt us to buy a more expensive model.

زن فروشنده سعی کرد تا ما را به خریدن یک مدل گران قیمت دیگر وسوسه کند.

تلفظ صوتی جملات

A banana split can tempt me to break my diet.

یک تکه از موز می تواند مرا به شکستن رژیم غذایی ام وسوسه کند.

تلفظ صوتی جملات

Your offer of a job tempts me greatly.

پیشنهاد شما برای یک شغل، به شدت مرا وسوسه می کند.

tempt fate کاری را انجام دادن که خیلی خطرناک و ریسکی است

تلفظ صوتی جملات

Race car drivers tempt fate every time they race.

رانندگان ماشین مسابقه هر بار که مسابقه میدهند کار خیلی خطرناکی انجام میدهند.

12 - Wager

/ˈweɪʤɚ/

help

تلفظ صوتی

504 واژه ضروری انگلیسی - معنی کلمه wager با استفاده از عکس و تصاویر

اسم:

1: توافقی که در آن مردم تلاش می کنند تا اتفاقی را حدس بزنند و شخصی که اشتباه کند باید چیزی (مثل پول) را به برنده بپردازد: شرطبندی

تلفظ صوتی جملات

It is legal to make a wager in the state of Nevada.

شرطبندی در ایالت نوادا قانونی است.

تلفظ صوتی جملات

a friendly wager

یک شرطبندی دوستانه

تلفظ صوتی جملات

I lost a small wager on the Super Bowl.

شرط کوچکی را در سوپر بول باختم.

تلفظ صوتی جملات

After winning the wager, Tex treated everyone to free drinks.

بعد از بردن شرط، تِکس همه را به نوشیدنی مجانی دعوت کرد.

2: پول یا چیز با ارزش دیگری را در یک شرطبندی بردن یا باختن

تلفظ صوتی جملات

I placed/made a wager on the horse.

من روی آن اسب شرطبندی کردم.

فعل:

(wagers; wagered; wagering)

1: شرطبندی کردن

تلفظ صوتی جملات

She wagered $50 on the game.

او 50 دلار روی آن مسابقه شرطبندی کرد.

2: به صورت I’ll wager برای اشاره کردن به چیزی که شما فکر می کنید اتفاق خواهد افتاد یا درست خواهد بود.

تلفظ صوتی جملات

I'll wager that most people have never heard of him.

من شرط میبندم که بسیاری از مردم تابحال نام او را نشنیده اند.

I’ll wager من شرط میبندم (اینکه بگویید درباره درستی ادعای خود مطمئن هستید)

تلفظ صوتی جملات

I'll wager that boy's never run in his life!

من شرط میبندم آن پسر در زندگی خود هرگز ندویده است.

مترادف:

bet

تمرین آنچه آموخته اید

در این بخش آنچه از درس دوم یادگرفته ایم را در غالب چند آزمون به چالش می کشیم.

قبل از ورود به تمرینات حتماً راهنمای مربوط به آن را در این قسمت مطالعه کنید.

برای شروع کلیک کنید

لیست دروس 504 واژه ضروری زبان انگلیسی

صفحه اصلی 504 واژه 1

2

3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28 29 30 31 32 33 34 35 36 37 38 39 40 41 42

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها