برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با toast
ترجمه و جمله با toast
(اسم) نان تست (مثال اول) – به سلامتی کسی یا به افتخار چیزی یا کسی باده نوشیدن (مثال دوم) - be toast اصطلاحا داغان شدن (مثال سوم) - the toast of something کسی که خیلی محبوب است (مثال آخر)
toast
فعل
toasts; toasted; toasting
(فعل) برشته کردن غذا یا نان (مثال اول) – گرم کردن خود یا قسمتی از بدن (مثال دوم) – به افتخار کسی نوشیدن
Toast the bread lightly on both sides.
این نان را کمی از دو طرف برشته کن.
John was toasting his feet by the fire.
جان داشت پای خود را کنار آتش گرم می کرد.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: