
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی و مثال با preach - دیکشنری مفهومی کوبدار
ترجمه و تحلیل preach
(فعل) سخنرانی مذهبی کردن، موعظه کردن (مثال اول) – در دفاع از چیزی سخن گرفتن، درباره نیاز به چیزی حرف زدن (مثال دوم) – نصیحت کردن به صورتی که باعث ناراحتی مخاطب شود (مثال سوم) - preach to the converted/choir توضیح واضحات دادن، درباره درستی یا اهمیت چیزی برای کسانی که خود او به درستی یا اهمیت آن واقف هستند صحبت کردن (مثال چهارم) - practice what you preach به گفته خود عمل کردن
During the sermon, he preached about the need for forgiveness.
او در طول خطبه درباره نیاز به بخشیدن سخنرانی کرد.
She preached about the benefits of a healthy lifestyle.
او درباره مزایای یک سبک زندگی سالم سخنرانی کرد.
My mother's always preaching at/to me about keeping my room neat.
مادر من همیشه مرا درباره مرتب نگهداشتن اتاقم مورد امر و نهی قرار میدهد.
Don't waste your time telling us about the problem. That's preaching to the choir.
وقتت را با حرف زدن و اطلاع دادن درباره آن مشکل تلف نکن. توضیح واضحات است. (خودمان میدانیم)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: