koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با install

install

فعل

US /ɪnˈstɑːl/

installs; installed; installing

(فعل) جایگذاری کردن، نصب کردن – منصوب کردن کسی در جایی

Make sure the equipment is properly installed.

مطمئن شو که تجهیزات به خوبی نصب شده اند.

to install software/an app

نصب کردن نرم افزار/اپلیکیشن

The new president of the university was installed before the graduation ceremony.

رئیس جدید دانشگاه قبل از جشن فارق تحصیلی منصوب شد.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها