koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با envy

envy

اسم

US /ˈɛnvi/

(اسم) حسادت - the envy of چیزی یا کسی که موجب حسادت میشود

Her pretty face was an object of envy.

صورت زیبای او باعث حسادت میشد. (حسادت مردم را بر می انگیخت)

Her hair is the envy of the office.

موهای او حسادت مردم در اداره را بر می انگیزد.

envy

فعل

envies; envied; envying

(فعل) حسادت کردن

They envied my success.

آن ها به موفقیت من رشک بردند.

I have famous parents and a lot of people envy me for that.

من والدین مشهوری دارم و بسیاری از مردم بخاطر این به من حسادت میکنند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها