koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با dizzy

dizzy

صفت

US /ˈdɪzi/

dizzier; dizziest

(صفت) گیج، حس سرگیجه (دو مثال اول) – ناراحت و سردرگم (مثال سوم) - the dizzy heights (of something) یک جایگاه بالا (مثال آخر)

The heat and the sleepless made him feel dizzy.

گرما و بی خوابی باعث سرگیجه او شد.

dizzy spells

احساس سرگیجه موقت

dizzy with anger

سردرگم و عصبانی

She has reached the dizzy heights of vice president.

او به مقام عالی نایب رئیسی رسیده است.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) فراموش کار (مثال اول) – خیلی سریع -

a dizzy grandmother

یک مادربزرگ فراموشکار

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها