koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با breed

breed

فعل

US /ˈbriːd/

breeds; bred /ˈbrɛd/ ; breeding

(فعل) پرورش دادن گیاه یا حیوان برای تولید مثل (مثال اول) – تربیت کردن (مثال دوم) – (مربوط به حیوان) جفت گیری کردن، تولید مثل کردن (مثال سوم) – باعث رخ دادن چیزی شدن (مثال آخر)

His main income comes from breeding dog.

درآمد اصلی او پرورش سگ است.

dogs bred to hunt

سگ هایی که برای شکار تربیت شدند

Most birds, breeds in the spring.

بیشتر پرنده ها در بهار تولید مثل میکنند.

Dirt breeds disease.

آلودگی بیماری به وجود می آورد.

breed

اسم

breeds

(اسم) یک نژاد یا نسل از اسب یا سگ یا گاو و غیره (دو مثال اول) – (مربوط به یک فرد) یک جور شخصیت خاص (دو مثال آخر)

a new breed of computer

نسل جدیدی از رایانه

a breed of sheep

یک نژاد از گوسفند

a man of good breeding

یک آدم خوش مشرب

a dying breed of singers

خوانندگان کمیاب (سبکی که می خوانند امروزه چندان متخصص ندارد)

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها