معنی achievement به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(اسم) دستاورد (سه مثال اول) - be quite an achievement یک دستاورد خیلی بزرگ، یک موفقیت چشمگیر، یک کار بزرگ
Always be honest about your achievements and skills and make sure the information is up to date.
همیشه درباره دستاورد ها و مهارت های خود صادق باش و مطمئن شو که این اطلاعات به روز باشد.
a scientific achievement
یک دستاورد علمی
We felt a sense of achievement.
ما بخاطر دستاوردمان احساس غرور داشتیم.