برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با undertake
ترجمه و جمله با undertake
undertake
فعل
undertakes; undertook /ˌʌndɚˈtʊk/; undertaken /ˌʌndɚˈteɪkən/; undertaking
(فعل) کار سختی را شروع کردن یا انجام دادن (سه مثال اول) – undertake to do something قول دادن، تعهد به کاری دادن، موافقت کردن (دو مثال آخر)
She's undertaking a thorough search.
او دارد یک جستجوی کامل انجام میدهد.
The agency undertook the survey in January 2004.
آژانس این نظر سنجی را در ماه ژانویه 2004 انجام داد.
to undertake a task/project
کار/پروژه ای را آغاز کردن
She undertook to raise her sister's child.
او قبول کرد تا بچه خواهرش را بزرگ کند.
He undertook to pay the money back in three months.
او تعهد داد که آن پول را سه ماهه پس دهد.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: