
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی و مثال با tame - دیکشنری مفهومی کوبدار
ترجمه و تحلیل tame
(صفت) اهلی (متضاد wild – جمله اول) – خستهکننده، کسلکننده (مترادف dull – جمله دوم) – در مورد آدم مطیع
tame elephants
فیلهای اهلی
The movie had a tame plot with no surprises.
فیلم داستان کسلکنندهای داشت و هیچ غافلگیری نداشت.
tame
فعل
tames; tamed; taming
(فعل) حیوانی را اهلی کردن (جمله اول) – تحت کنترل درآوردن، رام کردن (جمله دوم) – tamed (صفت) رام شده، اهلی
It takes a while to tame an elephant.
اهلی کردن یک فیل کمی زمان میبرد.
He struggled to tame his temper.
او سعی کرد عصبانیت خود را کنترل کند.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: