برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با starve
ترجمه و جمله با starve
(فعل) گرسنگی شدید کشیدن (دو مثال اول) – چیزی را خیلی خواستن، به چیزی به شدت نیازمند بودن (مثال سوم) - be starving/starved خیلی گرسنه بودن (مثال چهارم)
pictures of starving children
عکس هایی از کودکان گرسنه
She's starving herself to try to lose weight.
او به خودش گرسنگی میدهد تا وزن کم کند. (او در تلاش برای کاهش وزن، به خود گرسنگی میدهد)
a government program that is starving for funds
برنامه ای دولتی که به شدت نیازمند بودجه است
When's the food coming? I'm starving!
پس این غذا چی شد؟ من از گرسنگی مردم!
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: