عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با starve

starve

فعل

US /ˈstɑɚv/

starves; starved; starving

(فعل) گرسنگی شدید کشیدن (دو مثال اول) – چیزی را خیلی خواستن، به چیزی به شدت نیازمند بودن (مثال سوم) - be starving/starved خیلی گرسنه بودن (مثال چهارم)

pictures of starving children

عکس هایی از کودکان گرسنه

She's starving herself to try to lose weight.

او به خودش گرسنگی میدهد تا وزن کم کند. (او در تلاش برای کاهش وزن، به خود گرسنگی میدهد)

a government program that is starving for funds

برنامه ای دولتی که به شدت نیازمند بودجه است

When's the food coming? I'm starving!

پس این غذا چی شد؟ من از گرسنگی مردم!

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها