
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی و مثال با sow - دیکشنری مفهومی کوبدار
ترجمه و تحلیل sow
(فعل) کاشتن بذر (در کشاورزی – جمله اول) – باعث شک، ترس و غیره شدن (جمله دوم) - sow the seeds of کنایه از شرایط چیزی را به وجود آوردن (جمله سوم) - sow your (wild) oats روابط جنسی گسترده ای مخصوصا در جوانی داشتن - you reap what you sow نتیجه عمل خود را دیدن
He sowed the seeds in the garden this morning.
او بذرها را صبح امروز در باغ کاشت.
to sow doubt in somebody’s mind
بذر تردید را در ذهن کسی کاشتن (باعث ایجاد تردید در ذهن کسی شدن)
In this way she sowed the seeds of her own success.
بدینسان او بذر موفقیت خود را کاشت (اینگونه او لوازم و شرایط موفقیت خود را به وجود آورد)
sow
اسم
sows
(اسم) خوک ماده و بالغ
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: