
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی و مثال با saddle - دیکشنری مفهومی کوبدار
ترجمه و تحلیل saddle
معنی saddle
That saddle needs to be polished.
آن زین نیاز به صیقل دادن (براق شدن) دارد.
(اسم) زین دوچرخه یا موتور (قسمتی که روی آن مینشینند – جمله اول) - in the saddle الف: اسب سواری کردن ب: رئیس بودن یا در قدرت بودن (جمله دوم)
My bike needs a new saddle.
دوچرخه من یک زین تازه میخواهد.
We're still leading in the polls, so nobody panic—we're in the saddle here.
ما هنوز در انتخابات اولیم، پس کسی نگران نباشد، ما در موضع قدرت هستیم.
saddle
فعل
saddles; saddled; saddling
saddle در حالت فعل به چه معنا است
(فعل) زین گذاشتن روی اسب (جمله اول) - saddle up همچنین به معنی سوار بر اسب شدن است - saddle with برای کسی مشکل یا مسئولیت و ... ایجاد کردن (جمله دوم)
She saddled up the horse for her friend.
او اسب را برای دوستش زین بست.
The war saddled the country with huge foreign debt.
جنگ برای کشور بدهی خارجی بزرگی به بار آورد.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: