
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی remedy - دیکشنری مفهومی کوبدار
ترجمه و تحلیل remedy
(اسم) یک دارو یا درمان برای دردی که چندان جدی نیست (مثال اول) – چاره یا راه حل یک مشکل (مثال دوم و سوم)
a home remedy for sore throats
یک درمان خانگی برای گلودرد
Love is a great remedy for unhappiness.
عشق یک درمان عالی برای ناراحتی است.
You may have no legal remedy in this dispute.
ممکن است در این اختلاف هیچ راه حل قانونی نداشته باشید.
remedy
فعل
remedies; remedied; remedying
(فعل) درمان کردن، حل کردن، تصحیح کردن
This mistake must be remedied immediately.
این مشکل باید فورا حل شود.
This situation is easily remedied.
این وضعیت به راحتی قابل حل است.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: