عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

top of the page

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و تحلیل moderate

moderate

صفت

US تلفظ صوتی/ˈmɑːdərət/

(صفت) نه زیاد و نه کم، محدود، متوسط، میانه (دو مثال اول) – میانه رو در اعتقاد یا سیاست (مثال سوم)

drinking moderate amounts of coffee

مقدار محدودی قهوه خوردن

Cook the dish over a moderate heat.

این غذا را در یک دمای متوسط بپزید.

moderate views/policies

دیدگاه ها/سیاست های میانه رو

moderate

اسم

moderates

(اسم) شخص میانه رو در سیاست یا اعتقاد (متضاد extremist به معنی سیاستمدار تندرو – مثال اول)

She is well-known as a moderate in the party.

او به عنوان یک میانه رو در حزب معروف است.

moderate

فعل

moderates; moderated; moderating

(فعل) کم کردن چیزی، ملایم شدن (مثال اول) – مدیریت کردن یک جلسه، هدایت کردن یک ملاقات (مثال دوم) – بازبینی کردن محتویاتی که درون یک وب سایت یا یک پخش مخصوصا توسط بازدیدکنندگان و کاربرها منتشر میشود (مثال سوم)

By evening the wind had moderated slightly.

غروب، باد به تدریج ملایم شده بود.

moderate a debate

مدیریت کردن یک مناظره

Comments on this article will be moderated.

دیدگاه‌ها درباره این مقاله بازبینی خواهد شد. (بعد از بازبینی منتشر خواهد شد)

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها