
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی و مثال با moderate - دیکشنری مفهومی کوبدار
ترجمه و تحلیل moderate
(صفت) نه زیاد و نه کم، محدود، متوسط، میانه (دو مثال اول) – میانه رو در اعتقاد یا سیاست (مثال سوم)
drinking moderate amounts of coffee
مقدار محدودی قهوه خوردن
Cook the dish over a moderate heat.
این غذا را در یک دمای متوسط بپزید.
moderate views/policies
دیدگاه ها/سیاست های میانه رو
moderate
اسم
moderates
(اسم) شخص میانه رو در سیاست یا اعتقاد (متضاد extremist به معنی سیاستمدار تندرو – مثال اول)
She is well-known as a moderate in the party.
او به عنوان یک میانه رو در حزب معروف است.
moderate
فعل
moderates; moderated; moderating
(فعل) کم کردن چیزی، ملایم شدن (مثال اول) – مدیریت کردن یک جلسه، هدایت کردن یک ملاقات (مثال دوم) – بازبینی کردن محتویاتی که درون یک وب سایت یا یک پخش مخصوصا توسط بازدیدکنندگان و کاربرها منتشر میشود (مثال سوم)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: